به نام خدا
موضوع : با چه روش هایی می توان تعارض بین دانش آموزان سال اول را کاهش و روابط انسانی را جایگزین کرد؟
محقق : سید جمال احمدی- 86
مقدمه
روابط انسانی یکی از موهبت های الهی است که بعنوان نیاز در وجود انسان قرار داده شده تا انسانها بتوانند یکدیگر را درک کنند و در کنار هم زندگی کنند. سلامت و تعادل انسان تا حدودی به رفتار و روابط او با دیکران و بر عکس ارتباط دارد.
بیان مساله
مسئله این است مدرسه ما که در روستا قرار دارد دانش آموزان پایه اول خیلی شلوغ و جنگجو هستند و با هم تفاهم ندارند و همیشه در تعارض هستند اغلب آنها شلوغ و پر سروصدا و بی توجه نسبت به هم و بی تفاوت نسبت به مسائل و اموال و اثاثیه مدرسه و نسبت به کادر خدماتی و حتی همکاران نیز بی توجه هستند برنامه هفتگی سر کلاس خود را خط می اندازند و پاره می کنند. مدام پشت سرهم حرف می زنند از همدیگر بدگویی و نسبت به هم زیاد دهنکجی و اهانت می کنند رفتارها و اعمال زشت گذشته همدیگر و خانواده را بازگو می کنند آرام و قرار ندارند بخاطر یک توپ یا یک حرف کوچک یا یک حرکت اشتباهی و جزئی یکی از دانش آموزان و ... کار به جنگ و دعوا و خشونت کشیده می شود و حرفهای چرت و پرت و اهانت آمیز به همدیگر می گویند و گاهی حرف های غیر اصولی و غیر اخلاقی، نسبت به همدیگر و نسبت به معلمین بدبین هستند عادات منفی آنها زیاد و بدون کسب اجازه و بدون ملاحظه حرف معلم و بزرگتر ها را قطع می کنند و رفتارهای نسنجیده دارند و نسبت به درس و مسائل آموزشی و پرورشی بی توجه می باشند دو نفر از همکاران در مقایسه دانش آموزان این کلاس با دو کلاس دیگر رضایت نداشتند عملکرد آنها نسبت به سایر کلاسها منفی و مورد سوال بوده و هست که چرا باید اینطور باشد؟ پس اینجانب دوست دارم روشن شود که چه عاملی در این برهه از زمان باعث این کار شده است؟ آیا در عصر اتم که همه انسانها و همه جوامع باید بطور مسالمت آمیز در کنار هم باشند و اصولا یکی از اهداف آموزش و پرورش نیز با هم زیستن است چرا دانش آموزان این کلاس باید به این صورت فکر کنند؟ در حالی که آنها و اجتماع انها با شهر ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارند؟ و امکانات خوبی هم دارند ولی از لحاظ برخورد و روابط انسانی وضع خوبی ندارند و همیشه مورد اعتراض سایر دانش آموزان و همکاران هستند.
نتیجه گیری
رفتار دانش آموزان این کلاس برای من عجیب و غیر واقعی بود پس آنها را مورد مطالعه و تحقیق قرار دادم و نتیجه گرفتم که عوامل زیادی موجب شده رفتار آنها به اینصورت شکل بگیرد و حرکات آنها عجیب جلوه کند مانند:
1- عدم وجود مراکز مشاوره برای جوانان و نوجوانان و نداشتن فرهنگ مراجعه به مشاوره
2- تهاجم فرهنگی بیگانگان و ترویج فرهنگ غربی از طریق نمایش جاذبه های جنسی و وسایل ارتباطی مختلف
3- عدم مراقبتهای نظارتی و اخلاقی توسط اولیاء و آشنایان
4- ضعف باورهای دینی و اعتقادات دینی و اخلاقی و نداشتن توجه کافی به خداوند
5- فقر مالی و بی سوادی اولیاء و تحقیر و سرزنش زیاد و بی توجهی یا کم توجهی معلمان ابتدایی در اینمورد پس در صورتی که شوراهای مختلف مدرسه در اینمورد فعال شوند و با کمک هم نسبت به توجیه اولیاء و دانش آموزان لقدام نمایند.